A breath with Rumi-نفسی با مولانا پادکستی برای خواندن آهنگین و دکلمه وار شعری کوتاه از مولانا به فارسی و انگلیسی Reading a poem of Rumi in Iranian traditional way of singing and also in Englihs
دفتر اول- مثنور معنوی
خواننده: Rann-رن
آن یکی آمد در یاری بزد
گفت یارش کیستی ای معتمد
گفت من گفتش برو هنگام نیست
بر چنین خوانی مقام خام نیست
خام را جز آتش هجر و فراق
که پزد که وا رهاند از نفاق
چون تویی تو هنوز از تو نرفت
سوختن باید تو را در نار تفت
رفت آن مسکین و سالی در سفر
در فراق دوست سوزید از شرر
پخته گشت آن سوخته پس باز گشت
باز گرد خانهٔ همباز گشت
حلقه زد بر در بصد ترس و ادب
تا بنجهد بیادب لفظی ز لب
بانگ زد یارش که بر در کیست آن
گفت بر در هم توی ای دلستان
گفت اکنون چون منی ای من در آ
نیست گنجایی دو من دریک سرا
چون یکی باشد همه نبود دویی
هم منی برخیزد آنجا هم تویی
نیست سوزن را سر رشتهٔ دوتا
چونک یکتایی درین سوزن در آ
رشته را با سوزن آمد ارتباط
نیست در خور با جمل سم الخیاط
کی شود باریک هستی جمل
جز بمقراض ریاضات و عمل
By: Rann
“ I died to the mineral state and became a plant, I died to the vegetable state and reached animality, I died to the animal state and became a man, Then what should I fear? I have never become less from dying. At the next charge forward, I will die to human nature, So that I may lift up my head and wings and soar among the angels, And I must also jump from the river of the state of the angel, Everything perishes except His Face, Once again I will become sacrificed from the state of the angel, I will become that which cannot come into the imagination, Then I will become non-existent; non-existence says to me in tones like an organ, Truly, to Him is our return”.
Ibrahim Gamard (with gratitude for R.A. Nicholson's 1930 British translation). The Mathnawî-yé Ma'nawî – Rhymed Couplets of Deep Spiritual Meaning of Jalaluddin Rumi.
https://www.youtube.com/watch?v=JVPnfyOKtrk&t=7s
ز جمادی مُردم و نامی شدم وز نما مُردم به حیوان برزدم مُردم از حیوانی و آدم شدم پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم؟ حملهٔ دیگر بمیرم از بشر تا برآرم از ملائک بال و پر وز ملک هم بایدم جستن ز جو کل شیء هالک الا وجهه بار دیگر از ملک پران شوم آنچ اندر وهم ناید آن شوم پس عدم گردم عدم چون ارغنون گویدم که انا الیه راجعون